رویای خیس...
اینجا میان خیس ترین رویا نشسته ام و روی خیس ترین کاغذ می نویسم از اشک چشمان آفتاب که به خون کشید قلب آبی دریا را.....
کریم کبوتر های عالم ((آخر برات یه گنبد طلا می سازیم/شبیه گنبد امام رضا می سازیم آخر یه روز حاجتمو ازت می گیرم/ به روی خاکای بقیع برات می میرم)) امشب شب ولادت کریم کبوتر های عالم است امشب شب ستاره باران ماه کرامت است امشب ز خانه ی مولا خورشید می تابد امشب شب طلوع خورشید ز مغرب است* امشب در آغوش فاطمه بهشت رویت شد امشب شب گرفتن جنت به دامن است امشب شب رسیدن آقای عالم است امشب شب خریدن گداهای ماتم است امشب کمک برای نجات ز کوچه آمده است امشب شب رسیدن کودکی غرق ماتم است امشب بهانه ی شروع روضه شعله ور شده است امشب حسن بهر نجات مادر آمده است این قدر کرامتش همه را مستفیض کرد آخر برای قبر خود بی بقعه آمده است رسم سپاس گذاری مردم مدینه است آقا دل شما به این رسم ها واقف آمده است صلح شما قیام کربلا را نتیجه داد به به چه صلحی که با سر بر نیزه آمده است آقا اگر محرم حرم نداری ولی بدان شیعه به یاری کبوتر دل با مرحم آمده است با پرچمی که به خون جگر گلگون شد شیعه برای خون خواهی مادر آمده است
*منظور از این مصراع بیان شدت متفاوت بودن واقعه است. نظرات شما عزیزان: شنبه 14 مرداد 1391
| 4:0 | علوی | |
|
|
.: طراحی قالب وبلاگ : نایت اسکین :. |